بیست و پنج سال پیش در چنین روزی، مردی به نام «جف» یک بازار فروش کتاب در شبکه مجازی به راه انداخت. از آن هنگام، روند گسترش و نفوذ آمازون سریعتر از انتظار هر کسی در آن زمان بوده است.
امروز، اغلب ما وقتی به آمازون فکر میکنیم، یک مرکز خرید اینترنتی آسان، تحویل سریع و احتمالا خدمات جانبی بدون وقفه برایمان تداعی میشود.
اما آمازون، همچون سایر مراکز خرید اینترنتی، به بیش از یک مرکز خرید اینترنتی مبدل شده است. آنها اکنون میتوانند از طریق فروش اقلامی مثل «الکسا» و دوربین های زنگ در، به صداهای داخل اتاق نشینمن ما گوش کنند و از در ورودی خانه، داخل آن را ببینند.
شبکه تحویل آمازون هم توسعه پیدا کرده است و گزارش شده که تا سال ۲۰۲۱ این شرکت، صاحب هفتاد فروند هواپیمای بوئینگ در آمریکا خواهد شد. گزارش شده آمازون در پی استخدام کسی است که در بریتانیا شبکه نقل و انتقال و تحویل آن را سازماندهی کند.
این تغییرات مهم در سایر سکوهای فروش اینترنتی هم در حال شکل گرفتن است. به تازگی فیسبوک اعلام کرد که در صدد ایجاد واحد پولی خود است.
همه این چیزها بد نیستند؛ بعضی تغییرات مثبتاند. اما برخی حقیقتا وحشتناکاند و در سایههای بیست و پنج سال نمونههای این تغییر فاحش، این واقعیت نامطلوب نهفته که دولت برای همگامی با آن در زحمت است.
نحوه تفکر ما در مورد پایگاههای فروش اینترنتی با واقعیت همگام نبوده است. دنیای دیجیتال، به نوعی، از دنیای ما جدا نیست. تنها کافی است به کارگران آمازون در کارخانه «سوانزی» (شهری در جنوب ایالت غربی ویلز بریتانیا) نگاه کنید که میگویند با آنها مثل رُبات رفتار میشود و آنها حس میکنند زیر فشار سنگین، انسان بودنشان را از دست میدهند.
اغلب اجازه میدهیم غولهای تکنولوژی به رغم میلیاردها پوند سود و سرمایه، خود را شرکتهای نوپا بنامند.
مدتهاست کارمندهای اداره تبلیغاتشان، آنها را رقبایی با شانسی اندک برای پیروزی تصویر میکنند، بدون توجه به این واقعیت که آنها اکنون حکمرانان بزرگ کاپیتالیسم جهانی هستند.
من ده سال پیش یک خیال پرور دیجیتالی بودم. به یک آینده دیجیتالی اعتقاد داشتم که با فشار چند دگمه به همه دانش دنیا دسترسی پیدا کنیم و به مرحله بیسابقهای از عروج انسان برسیم.
واقعیت آنقدر مایوس کننده نیست که پر درد و رنج است. اکنون با تروریستهایی رویاروئیم که کشتار مردم را بصورت زنده در شبکههای دیجیتالی نشان میدهند. [برخی] کاربرها کودکانی را که از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، به سوی خودکشی و لطمه به خود، سوق میدهند. انتخابات زیر نفوذ و حتی دخالت مخالفین بد سرشت سیاسی اینترنتی قرار میگیرند که دستمزدشان از خارج پرداخت میشود. مکالماتمان در داخل خانه توسط «الکسا» ضبط و توسط کارمندان ناشناس آمازون در آنسوی دنیا گوش داده میشود.
دولت (بریتانیا) اعلام کرده که قصد دارد این معضلات اینترنتی را سروسامان دهد و غولهای تکنولوژی را مهار کند. نهایت مجازاتی که در مقررات اینترنتی جدید پیشنهاد شده، توانایی تعطیل برخی سایتهایی است که محتوای آنها آزار دهنده یا رفتارشان غیرمسئولانه است. اما اکنون، نرم افزاری درست شده که به شرکتهای ارائه دهنده اینترنت از جمله «بی تی» و «ورجین» توانایی آن را نمیدهد بدانند از کدام سایت استفاده شده است. در نتیجه، این شرکتها نمیتوانند سایتهای خطرناک و سرکش را مسدود کنند.
واقعیت این است که این غولهای تکنولوژی فکر میکنند بیش از حد بزرگ، جهانی و با هوش هستند که بتوان آنها را تحت کنترل درآورد.
امپراطوری فیسبوک که مالک «واتس آپ» و «اینستاگرام» هم هست، یک شبکه ارتباطی است که با بزرگترین موسسات سنتی ارائه خدمات اینترنتی در رقابت است. ما یک ساختار ارتباطی را انتخاب و مقررات مربوط به آن را با دقت انتخاب کردیم با این اطمینان که اصل رقابت، حفاظت از مصرف کننده و به صرفه بودن آن حفظ شود. فیسبوک، واتس آپ و اینستاگرام هرچه میخواهند میکنند و قرار است با ادغام با یکدیگر یک پیام گیر واحد در هر سه سکو ایجاد کنند.
حزب کارگر (بریتانیا) پیش از این گفته بود – ما باید با لطمات، نفرت پراکنی و اخبار جعلی در اینترنت رویارو شویم، اما اساسا باید با یک بازار دیجیتالی ناهموار و ناهماهنگ مبارزه کنیم که در حیطه این غولهای تکنولوژی قرار گرفته است. باید یک کارشناس ببیند آیا آنها انحصارطلبی کردهاند یا نه، و اگر چنین است، چگونه میتوان در صورت نیاز این انحصار را شکست. در این هفته، «اداره نظارت بر بازارها» اعلام کرد که دست به چنین اقدامی خواهد زد. این آنگونه رهبری است که از وضع کنندگان مقررات انتظار داریم.
این اقدام، این پیام رابه غولهای تکنولوژی میفرستد که زمان آن رسیده صدای ما را بلند و روشن بشنوند: عصر بی مسئولیتی گذشته است.
* تام واتسون معاون رهبری حزب کارگر بریتانیا و نماینده پارلمان از ناحیه برامویچ است.
© The Independent